كارهاي گلشيدجون
حدود بيست روز ديگه گلشيد جون ميشه يكسالش. عزيز دلم با اومدنش به زندگي من و باباش رنگ تازه داده همه چيز رو برامون قشنگ و خواستني و زندگيمون رو كامل كرده الان دو تا دندون كوچولوي بالاش تازه نوك زده وقتي ميخنده اينقدر خوردني ميشه كه نميشه ازش دل كند و بوسش نكرد دخترم از اين كار خوشش نمياد و خودش رو پرت ميكنه از بغلم بيرون نميذاره بوسش كنم راه رفتن رو با حالت دويدن شروع كرده وقتي مي خوره زمين دستش رو ميگيره سر زانوش و از جاش بلند ميشه قربونش برم رفتاراش مثل آدم بزرگا شده. اگه چيزي رو خواسته باشه كه دستش بهش نرسه حرص ميكنه دستاش رو توي هم گره ميكنه و از گلوش صداهاي عجيب و غريب در مياره . منم عاشق اين كارشم چون قيافش خيلي خواستن...
نویسنده :
پدربزرگ گلشید
15:01
عكس فك وفاميل گلشيد جون
يه عكس دسته جمعي داشتم كه فاميلاي باباي گلشيد جون عكسا از بالا به پايين 1-عمو سعيد 2-باباي گلشيد جون 3-عمه نيلوفر 4-عمو حميد ...
گلشيد جون و دويدن
اولين روزاييست كه گلشيد عزيزم بجاي راه رفتن ميدود ديشب كه خانه ي ما بود با عمو نويد هم عكسي به رسم ياد بود گرفتند ...
نویسنده :
پدربزرگ گلشید
9:25
راه رفتن با كمك يك دست
گلشيد جون چند روزيست با خيال راحت راه رفتن را آغاز كرده البته با كمك يك دست وبا دست ديگشم چيزي ميخورد و راه ميرود و موهاشم تيپ پسرونه زده اين فسقلي از حالا دنبال مده ...